کتاب‌ها معرفی

اولین رمان جنایی گیتارنواز

دی ۱۱, ۱۳۹۷

گاهی در بازار نشر ایران اتفاق‌هایی می‌افتد که آدم حیرت می‌کند. من هر سال در نمایشگاه کتاب، غرفه به غرفه کتاب‌ها را تماشا می‌کنم. امسال در غرفه‌ی ناشر گمنامی، یا حداقل برای من گمنام، به نام «موسسه‌ی نگارش الکترونیک کتاب» یک چیز خیلی عجیب دیدم.

خفاش

نوشته‌ی یو نسبو

مترجم: رودابه جم

نشر: موسسه‌ی نگارش الکترونیک کتاب

محمدحسن شهسواری: در این یکی دو ساله «یو نسبو» با دو رمان «خون بر برف» و «خورشید نیمه شب» و اخیراً «آدم برفی» حسابی از جنایی‌خوان‌های فارسی زبان دلبری کرده. به خصوص پایان «خون بر برف» که نفس آدم را بند می‌آورد از هوشمندی و قدرت نگارش.

 

برخی هم این قدر او را بالا برده‌اند که عنوان بهترین جنایی‌نویس زنده‌ی دنیا هم به او داده‌اند. اما به نظر من تا «دنیس لیهان» زنده است این تاج شایسته‌ی نویسنده‌ی دیگری نیست. جالب این که یو نسبو قبل از نوشتن اولین رمانش، یعنی همین رمان خفاش که در سی و هفت سالگی آن را نوشته، در نروژ یک ستاره‌ی موسیقی پاپ بوده. گیتارنواز و ترانه‌سرا. حتی یکی از آلبوم‌هایش پرفروشترین آلبوم سال شده. اما یو نسبو در بلاد فرنگ با سری رمان‌های پلیس نروژی به نام «هری هول» معروف است.

 

گاهی در بازار نشر ایران اتفاق‌هایی می‌افتد که آدم حیرت می‌کند. من هر سال در نمایشگاه کتاب، غرفه به غرفه کتاب‌ها را تماشا می‌کنم. امسال در غرفه‌ی ناشر گمنامی، یا حداقل برای من گمنام، به نام «موسسه‌ی نگارش الکترونیک کتاب» یک چیز خیلی عجیب دیدم. ۹ عنوان از رمان‌های هری هول به فارسی روی میز کنار هم چیده شده بود.

 

وسوسه کننده بود. معمولاً ناشران یکی دو کتاب از نویسنده‌ای درمی‌آورند تا ببیند آیا اصلاً بازار دارد. برای همین گفتم حتماً ترجمه‌ها مزخرف است؛ از این کتاب‌هایی که چند تا مترجم جوان که فکر می‌کنند ترجمه‌ی رمان جنایی مثل آب خوردن است، دست گرفته‌اند. کتاب‌ها را باز کردم. اتفاقاً ترجمه‌ها بد نبود. البته پیراسته و درجه یک هم نبود اما در صفحات اول کتاب نام ویراستار هم نوشته شده بود.خلاصه که کار راه‌انداز بود.

 

گرچه انصافاً بخش کتاب‌سازی، از حروف‌چینی و صفحه‌بندی و فونت و جلد و صحافی کتاب‌ها در حد ناجور بود. راستش من خودم تا حالا دو تا رمان زیرزمینی با همین دفترهای کپی و زیراکس خیابان انقلاب درآورده‌ام صد برابر بهتر از مجموعه‌ی هری هول این ناشر. اما به هر حال ضیافتی است.

 

آن روز برای نمونه رمان خفاش را خریدم. انصافاً لذتی داشت خواندنش. بدبختی این که تا یک ماه پیش حتی برای نمونه، در یک کتابفروشی تهران، دیگر هیچ کدام از این سری کتاب‌ها را ندیدم. یعنی معلوم است مطلقاً پخش نشده. یا مطلقاً به چشم من نیامده. گرچه سرچ که کردم دیجی‌کالا برخی از آن‌ها را دارد. چند هفته‌ای است البته کتاب‌ها با سر و شکل بهتری به صورت خیلی معدود در جاهایی دیده شده.

 

یادم هست یک جایی گفته بودم هر پلیس یا کارآگاه جذاب باید در صحنه‌ای کتک مفصلی بخورد تا در چشم خواننده ارتقاء یابد. هری هول هم از این قاعده مستثنا نیست. رمان خفاش با مرگ دختری نروژی در استرالیا شروع می‌شود و هری مامور پلیس نروژ است تا ماجرای قتل را در کشوری غربیه با کمک پلیس محلی پیگیری کند.

 

هری از آن دسته آدم‌های گیری است که سر تو هر سوراخی می‌کند. زیاد حد هم بند قواعدِ دست و پاگیر نیست. آدمی است با گذشته‌ای تاریک، تلخ و تیره. یک ناامید خالص. در این رمان چهارصد و پنجاه صفحه‌ای داستان که جلوتر می‌رود کم کم هی از هری بیشتر خوشتان خواهد آمد. قول شرف می‌دهم.

 

برای خواندن مطالب ما می‌توانید به کانال جنایی‌خوانی در تلگرام مراجعه کنید.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top