ترجمهی این یادداشتها برای کسانی که ممکن است به نوشتن داستان جنایی علاقه داشته باشند و بخواهند تجربیاتی در این زمینه داشته باشند مفید است. هر کدام از یادداشتها را یک جنایینویس آمریکایی نوشته است.
امین حسینیون: قرار بر این شده که برای مجلهی آنلاینِ جناییخوانی مجموعه یادداشتهایی را ترجمه کنم که جنایینویسان آمریکایی در مورد کارشان نوشتهاند*. این تصمیم ریشه در سه واقعیت دارد:
واقعیت اول اینکه در این چند سال متنهای کلیدی باکیفیتی در مورد ژانر پلیسی ـ جنایی ترجمه شدهاند، از جمله مقالهی درخشان تودوروف در بوطیقای نثر(انتشارات آگاه، ۱۳۹۵)، تاریخچهی رمان پلیسی اثر فریدون هویدا(انتشارات نیلوفر، ۱۳۹۵)، مقالهی تاثیرگذارِ هنر سادهی جنایت از ریموند چندلر که تقریبا میشود گفت بیانیهی چندلر است در موردِ داستان جنایی.
در کنار ترجمه، تلاشهای جدی برای بررسی رمان کارآگاهی/پلیسی/جنایی ایرانی هم انجام میشود. رسالهای با عنوان «بررسی پیرنگ رمانهای کارآگاهی ایرانی» را زهرا بهلولی در دانشگاه شهید بهشتی، همین شهریور ۹۷ به سرانجام رسانده است. در مقالهی قدرت و ژانرهای ادبی (نگاهی تبارشناسانه به پیدایش داستانهای جنایی/کارآگاهی در دورهی معاصر)، عیسی امن خانی و معصومه زواریان، ریشههای فلسفی ژانر پلیسی و ارتباط آن با مدرنیته را بررسی کردهاند.
نگاه همزمان دانشگاه، نویسندگان و مخاطبان به داستان پلیسی، اقلا دو چیز را نشان میدهد:یک: سنت داستان جنایی در ایران به مرحلهی بازشناسی و پوستاندازی رسیده است. دو: داستان جنایی زنده است.
واقعیت دوم این است که تعداد کتابهای داستان منتشرشده در ایران، از حدود ۱۷۰۰ عنوان (شامل رمان و مجموعه داستان) از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۹، به حدود ۹۰۰۰ عنوان در دههی ۸۰ رسیده است(مرجع آمار کتابشناسی ادبیات داستان معاصر فارسی چاپ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.) در این شرایط نویسندگان کهنهکار و تازهکار و خوانندگان با رویکرد تازهای به سراغِ ادبیات پلیسی رفتهاند.
دور زدن در خیابان یک طرفه از محمدرضا مرزوقی، زنی با سنجاق مروارینشان از رضیه انصاری، جنایت جردن از علیرضا محمودی، کاجها وارونهاند از سامان نورایی، مرداد دیوانه از حسن شهسواری، جمجمهی جوان و بیتابوت از لاله زارع، اقامت ابدی از ساناز زمانی و شهرِ شرنگ از امین حسینیون که در نوبت چاپ است، نمونههایی از این آثار هستند. اگر اتفاق عجیبی نیفتد و تاریخ بلایی سر ایران نیاورد، تعداد داستانهای پلیسی ایرانی در چند سال آینده زیاد خواهد شد، چه بخواهیم چه نخواهیم.
واقعیت سوم این است که دوران جدیدی در ترجمه آغاز شده و تقریباً هر رمان موفقی که به زبان انگلیسی منتشر میشود، با فاصلهی چند ماه در ایران هم عرضه میشود.
مخاطبین کتاب در ایران به ناگهان با فورانِ کتاب روبهرو شدهاند، در حالیکه ابزارهای محدودِ نقدِ ادبی در ایران آمادگی بررسی این تعداد کتاب را ندارند. در شرایط جدید، ساختن مراجع تخصصی برای بررسی ژانرهای ادبی، یک ضرورت است.
بر اساس این سه واقعیت است که من تصور میکنم ترجمهی این یادداشتها هم برای خودم مفید است که جنایی مینویسم، هم برای کسانی که ممکن است به نوشتن داستان جنایی علاقه داشته باشند و بخواهند در این ژانر تجربه کسب کنند. هر کدام از یادداشتها را یک جنایینویس آمریکایی نوشته است، پس هر بار نویسنده به اختصار معرفی خواهد شد و بعد یادداشت خواهد آمد.
عنوان چند تا از یادداشتها را اینجا مینویسم تا فضایی کلی در ذهن مخاطب شکل بگیرد. «نوشتن داستان جنایی برای مخاطبان نوجوان»، «نوشتن یک شخصیتِ سریالی»، «در مورد برنامهریزی برای کار»، «کارآگاه آماتور» و «رمان جنایی در چشمِ دبیرِ تحریریهی نشر» و چندین یادداشت دیگر.
لطفاً این را هم در ذهن داشته باشید که همانطور که حسن شهسواری در معرفی مجلهی آنلاین جناییخوانی میگوید:« مراد ما در این جا از ادبیات جنایی همهی زیرژانرهای جنایی و تریلر است. یعنی از معمایی و جاسوسی و ماجرایی و گنگستری و حقوقی و تریلر روانشناسانه و حتی آثار ترسناکی که عامل ترس امر واقعی (مثل اسلشرها و زیرژانرهای مشابه) است بگیرید تا کلاهبرداری و کاراگاهی و پلیسی و تکنوتریلر و انواع دیگر. خلاصه که هر رمان ژانری که نوعی از جنایت محور آن باشد. دستهبندی ژانرها و تعیین حدود آن کار نظریهپردازان و منتقدان است. ما جمعیت عشاقیم.»
*مجموعهی این یادداشتها در کتابی با عنوان Writing Mysteries, 2002, sue grafton, writer’s digest books منتشر شده است و با ترجمه امین حسینیون به مرور در سایت جناییخوانی منتشر خواهند شد.
برای خواندن مطالب ما میتوانید به کانال جناییخوانی در تلگرام مراجعه کنید.
بدون نظر