شخصیت‌ها معرفی

آقا کمال؛ خسته اما امیدوار

آبان ۵, ۱۳۹۷

محمدحسن شهسواری: برای من قهرمان رمان جنایی‌معمایی یعنی فیلیپ مارلو؛ مرد تنهای تلخ. و به شدت اخلاقی؛ آن قدر اخلاقی که نمی‌تواند مثل سام اسپید یا مایک‌ هامر زن‌باره باشد. و آن قدر ناامید که نمی‌تواند مثل کارآگاه والاندر عاشق بماند. و آن قدر تلخ که نمی‌تواند مثل کمیسر مگره خانواده‌ی پایدار‌ تشکیل دهد.

سال‌ها دنبال چنین معجونی بودم تا بالاخره «یاکوب آرژونی» آلمانی را یافتم. کارآگاه خصوصی او آقا کمال به همان طعم دلخواه من تلخ و ناامید است. با یک بار اضافه. بار سنگین اقلیت بودن. در آلمان دهه‌ی هشتاد یک ترک نخراشیده است. فیلپ مارلو را حداقل مردمان شهرش آمریکایی می‌دانستند اما «کمال کایانکایا» غریبه‌ای است در مهمترین شهر اقتصادی اروپا. یعنی فرانفکورت. نه پلیس او را به رسمیت می‌شناسد و نه حتی جنایتکاران. و او باید از میان این کلاف تخاصم راه باز کند و نور به زوایای تاریک شهر بتاباند.

قهرمان‌هایی همچون آقا کمال و مارلو گاه لازم می‌بینند بی‌واسطه با جهان ارتباط برقرار کنند. در پیچ‌هایی از داستان  قهرمان به طرز عجیبی تمایل دارد به شدت و طولانی و بی‌رحمانه کتک بخورد.

به نظر من هر کارگاه خصوصی یا پلیسی اگر بخواهد در چشم خواننده ارزشمند به نظر برسد حداقل یک بار باید دندان یا دنده‌اش بشکند. مردی که کتک نخورد هیچ به درد دردل کردن نمی‌خورد. آقا کمال در صحنه‌ای از یکی از این رمان‌ها خوب از خجالت تنش درمی‌آید.

تا جایی که من خبر دارم تاکنون سه کتاب از این کارگاه در نشر جهان کتاب منتشر شده است: «تولدت مبارک آقا کمال»، «مرد است و قتلش آقا کمال» و «قسمت آقا کمال». هر سه با ترجمه‌ی ناصر زاهدی

آرژونی که در ۲۱ سالگی اولین سری آقا کمال را نوشت و همه را از قدرت قلمش به حیرت درآورد با رفتنش در ۴۸ سالگی (سال ۲۰۱۳) جهان جنایی‌نویسی را از یکی از خوش لحن‌ترین‌هایش محروم کرد. رمان‌های برادر کمال را بنوشید و از اسراف هم هیچ پرهیز نکنید.

 

برای خواندن مطالب ما می‌توانید به کانال جنایی‌خوانی در تلگرام مراجعه کنید.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top